به گزارش مشرق، در روزهای اخیر، خبر سفر قریبالوقوع «هیثم بن طارق»، پادشاه عمان به ایران، یکی از مسائل مهمی بوده که از زمان طرحِ آن، جریانهای مختلف رسانهای و ناظران و تحلیلگران، تفسیرهای مختلفی را از آن ارائه کرده و میکنند. در این راستا، عمده گمانهزنیها و تحلیلها عمدتا معطوف به این مسأله است که یکی از مهمترین جنبههای رایزنیهای سلطان عمان در تهران با مقامهای عالی رتبه کشورمان، با محوریت مسأله هستهای ایران خواهد بود.
در این رابطه به طور خاص به این نکته اشاره میشود که هیثم بن طارق حامل پیامهایی از غرب و به طور خاص آمریکا برای ایران است و به نوعی سعی دارد گرهِ روند احیای توافق برجام را باز کند. با این همه، توجه به ۲ نکته در مورد سفر پادشاه عمان به ایران و رایزنیهای احتمالی وی با محوریت معادله اتمی ایران، حائز اهمیت است.
اول اینکه سفر شخصِ پادشاه عمان به ایران، به عنوان کشوری که سال هاست به میانجیگری در روابط ایران و آمریکا شهره است، به معنای آن است که سلطان عمان به قدری پیامها و چهارچوبهای این سفر را مهم دیده که به جای سفر وزیر خارجه عمان به تهران، خود به ایران سفر میکند. در واقع، اگر بنا بود صرفا یک رد و بدل ساده پیام با میانجیگری عمان صورت گیرد، چندان منطقی نبود که پادشاه عمان شخصا برای این کار اقدام کند و بدون تردید کانالهای دیپلماتیک سادهتر دیگری نیز وجود داشت تا این مسأله انجام شود.
با این حال، این طور به نظر میرسد سفر پادشاه عمان به ایران، حامل پیامهای مهمی است و هیثم بن طارق سعی دارد تا از تمامی ظرفیتهای در دسترس خود جهت تسهیل روند میانجیگری میان تهران-واشینگتن استفاده کند. در کنار این مسأله، توجه به این نکته نیز ضروری است که سفر پادشاه عمان به ایران، در بحبوحه سیل قابل توجهی از روندهای تنش زدایانه در روابط ایران با جهان عرب صورت میگیرد. روندی که با امضای توافق احیای روابط سیاسی و دیپلماتیک میان تهران-ریاض آغاز شد و در ادامه با تقویت روابط ایران-امارات و البته انجام رایزنیهای مختلف جهت بهبود روابط ایران با مصر و اردن، گسترش بیشتری را تجربه کرده است.
البته که اقدام اخیر اتحادیه عرب در حذفِ به کار بردن الفاظ و محتوای منفی علیه ایران در قطعنامه پایانی خود، برخلاف قطعنامهها و نشستهای پیشین این اتحادیه نیز گواهی روشن بر بهبود روابط ایران با کشورهای مهم جهان عرب است. در این فضا، سفر پادشاه عمان به ایران، در فضایی از جو آرام منطقهای صورت میگیرد و میتواند زمینههای مساعدی را برای احیای توافق برجام در قالب چهارچوبی منطقی فراهم کند.
دوم اینکه؛ اگرچه تا حد زیادی واضح است که پادشاه عمان حامل پیام هایی در مورد معادله اتمی ایران از سوی غرب است، با این حال، این مسأله که این پیامها دقیقا به دنبال احیای چه نسخهای از توافق برجام هستند، خود یک موضوع مهم است. به بیان سادهتر آیا آنها میخواهند برجامِ سال ۲۰۱۵ را احیا کنند یا نسخهای از برجام را مد نظر دارند که پیشتر اتحادیه اروپا در قالب طرحی خواستار حصول توافق در مورد آن شده بود یا اساسا طرحی تازه برای احیای برجام در کار است.
تردیدی نیست که غرب به خوبی از موضع هسته ای ایران آگاه است و میداند ایران با توجه به بدعهدی های آمریکا و اروپا در قالب نسخه اولیه توافق برجام، حاضر نیست به نسخهای جدید از این توافق آن هم در شرایطی که هیچ تضمینی نیست دولتهای آتی آمریکا به توافقات دولتشان پیابند باشند، تن بدهد. البته که عمانیها نیز از این مسأله آگاه هستند. از این رو، به نظر میرسد که سلطان عمان با علمِ به تمامی این مسائل، عازم سفر به ایران خواهد شد و همین مسأله کنجکاوی ناظران و تحلیلگران در مورد دستاوردهای سفر قریبالوقوع وی به ایران را تا حد زیادی برانگیخته است.